عکاس چندین چنین لحظات نمادینی را روی پرده پیدا کرده است –
بازتابی که از عکاس مهنل (2006) تا Mashinte Prathikaaram (2016) اثر فاهاد فاسیل (2016) امتداد دارد. چه این که چگونه یک عکس در فیلمهای هیجانانگیز مانند Memento، Rear Window و Blow-Up به مدرکی غیرقابل انکار تبدیل میشود، یا به عنوان یک کوپید که به یک مسابقه نامحتمل برخورد میکند (عکس ۲۰۱۹). میتواند ارواح و پیشآگاهیها را آشکار کند (سیوی یا آا دخن زارا)، یا حتی رویاهای سیاسی را از بین ببرد (کو، اسکوپور 2011).
با این حال، فراتر از چنین عناوین پرمخاطبی، فیلمهایی نهفتهاند که از عکاسی
بهعنوان لنزی برای آشکار کردن مناظر درونی قهرمان داستان استفاده کردهاند.
به عنوان مثال، عکاس جنگی که در فیلمهایی مانند جنگ داخلی و هزار بار شب بخیر نقش آفرینی میکند،
در جستجوی وجودیاش برای یافتن معنا در هرج و مرج فرو میپاشد، یا زخمهایی را که تلاشهای مخاطرهآمیزش در زندگیاش به جا گذاشته است، کشف میکند.
من اغلب به این فکر می کنم که چگونه یک دوربین مانند هیچ سند دیگری شاهد زندگی یک فرد است –
تصوری که به موازات نیاز وجودی ما به شریک زندگی ما “شاهد” زندگی ما است. شاید این همان چیزی است که مریل استریپ در کلینت ایستوود با موهای خاکستری میبیند، که فکهای تراش خورده، آویزهای قهوهای رنگ و نیکون F 35 میلیمتری خود را در پلهای مدیسون کانتی، پرترهای دلخراش از یک رابطه ناامیدکننده میبیند.
همانطور که او از پریدن خود با این عکاس می گوید، که به او اجازه داده همان چیزی باشد که فراموش کرده بود، پل های سرپوشیده ای که او برای عکاسی آمده بود، استعاره ای از مهلت مخفی آنها می شود.
عکس یک ساعته رابین ویلیامز، اضافه شده غیرمعمول به این فهرست، با روش های پیچیده خود، از شرطی شدن ما برای عکاسی از شادی صحبت می کند (مونتاژی دلربا از 35 میلی متر در حال پردازش در یک آزمایشگاه کوچک وجود دارد). در بخش غیرداستانی، زندگیهای متعدد ویلیام کلاین بیبیسی به عنوان نمای نزدیک جذاب از یک هنرمند عکاس الهامبخش عمل میکند.