
۱. از قبل به مکانهای احتمالی سر بزنید (اسکات کردن):
به عکاسی منظره مثل یک وعدهٔ غذایی خوب و حسابشده نگاه کنید. اسکات کردن همان کارهای مقدماتیای است که قبل از شروعِ پخت واقعی انجام میدهید. باور کنید، کلید ثبت آن شاتِ بینظیر و تکرارنشدنی معمولاً در همین آمادهسازی نهفته است—درست مثل آشپزی. اهمیتِ اسکات کردن را نمیتوان دستکم گرفت. گاهی فقط با حضور در محل یک شانس خوب نصیبتان میشود، اما در اکثر مواقع، جادو به این دلیل اتفاق میافتد که دقیقاً میدانستید کجا و چه زمانی باید باشید.

با تحقیق آنلاین یا حتی استفاده از نقشههای توپوگرافی قدیمی شروع کنید. هر زمان که امکان داشت، قبل از عکاسی به مکانهای انتخابی سر بزنید. این بازدید میتواند چند روز، چند هفته، یا حتی چند ساعت قبل از زمان اصلی باشد. به هندسهی منظره نگاه کنید و تصور کنید عناصر مختلف چگونه در قاب قرار میگیرند. نور هم بخش حیاتی دیگری است که باید در نظر گرفت. اپلیکیشنهایی که مسیر حرکت خورشید را نشان میدهند ابزارهای بسیار ارزشمندی هستند. دانستن محل قرار گرفتن نور به شما کمک میکند حدس بزنید سوژه در شرایط نوری مختلف چگونه به نظر خواهد رسید.
پس چه مقصدتان یک جای توریستی شناختهشده باشد، چه گوشهای کشفنشده از یک پارک ملی، برای اسکات کردن به خودتان زمان کافی بدهید. مجموعه عکسهایتان بعداً از شما تشکر خواهد کرد.
۲. به دنبال یک نقطهٔ کانونی باشید:
وقتی تنظیمات دوربین را بهخوبی یاد گرفتید، وقت آن رسیده که به ترکیببندی (Composition) در عکاسی منظره فکر کنید؛ یعنی نحوهٔ چیدمان عناصر داخل صحنه.
ترکیببندی میتواند موضوع گستردهای باشد، اما چند دستورالعمل ساده وجود دارد که تأثیر چشمگیری روی عکسهای شما خواهند گذاشت.
قبل از هر چیز، تقریباً هر عکس منظرهٔ خوب به یک نوع نقطهٔ کانونی نیاز دارد—سوژهای اصلی که نگاه را به خود جذب کند و توجه بیننده را نگه دارد.
خانهای کنار اقیانوس
به تجربهٔ من، عکسی از منظره که نقطهٔ کانونی نداشته باشد معمولاً خنثی و بیروح به نظر میرسد. همچنین باعث میشود چشم بیننده بدون مقصد در تصویر سرگردان بماند.
توجه داشته باشید که نقطهٔ کانونی میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد، از جمله:
ساختمانها و سازهها (مثل عکس بالا)
درختهای شاخص
تختهسنگها یا ساختارهای سنگی
حیات وحش در حالت سیلوئت
یک انسان

بعد از اینکه نقطهٔ کانونی عکس منظره را مشخص کردید، با دقت فکر کنید که آن را کجای کادر قرار دهید. سعی کنید از ترکیببندیهای کلیشهای مثل قرار دادن سوژه در مرکز قاب دوری کنید؛ ترکیبی که معمولاً عکس را ثابت و بیتحرک نشان میدهد.
در عوض، از قاعدهٔ یکسومها استفاده کنید، یا برای ایجاد یک ترکیببندی مینیمال، نقطهٔ کانونی را در یکی از گوشهها یا سمتهای تصویر قرار دهید.
۳. یک پیشزمینهٔ چشمگیر اضافه کنید:
عکاسان مبتدیِ منظره معمولاً یک صحنهٔ زیبا پیدا میکنند، دوربین را به سمت آن میگیرند و دکمهٔ شاتر را فشار میدهند.
و در حالی که نتیجهٔ کار میتواند عکسهای خوبی باشد، معمولاً یک چیز مهم در آنها کم است:
یک پیشزمینهٔ جذاب؛ چیزی که فوراً توجه بیننده را جلب کند و او را به داخل صحنه هدایت کند. (وجود یک پیشزمینهٔ خوب همچنین باعث میشود عمق و بُعد تصویر بیشتر شود، که تقریباً همیشه نکتهٔ مثبتی است!)
پیشزمینههای خوب معمولاً شامل جزئیات زیبایی هستند مثل:
گلها
بخشهایی از پوشش گیاهی
آب جاری در یک نهر
سنگهای درخشان
موجهایی که به ساحل میخورند

برای مثال، عکس بعدی از یک دشت پر از گل برای ایجاد جذابیت در پیشزمینه استفاده کرده است:
توجه داشته باشید که معمولاً برای این نوع عکسها به لنز واید (Wide-Angle) نیاز دارید. هرچه زاویهٔ دید لنز بازتر باشد، اضافه کردن همزمان یک پیشزمینهٔ زیبا و یک پسزمینهٔ چشمگیر آسانتر خواهد بود. منطقی است، نه؟
۴. آسمان را فراموش نکنید:

در عکاسی منظره باید همیشه، همیشه و همیشه به آسمان فکر کنید.
برای مثال، آسمان صاف معمولاً خنثی و بیروح به نظر میرسد، در حالی که ترکیب ابر و خورشید میتواند جذابیت زیادی ایجاد کند (و در طلوع و غروب، رنگهای انفجاری و فوقالعادهای به صحنه میدهد!).
من معمولاً قبل از برنامهریزی برای عکاسی منظره، پیشبینی وضعیت هوا را چک میکنم؛ اینطوری میتوانم زمانهایی بیرون بروم که هوا نیمهابری است و بیشترین استفاده را از آسمانهای زیبا ببرم.
البته نمیگویم که در روزهای کاملاً صاف نمیتوان عکسهای منظرهٔ خوبی گرفت؛ اما اگر با آسمان بدون ابر مواجه شدید، بهتر است صبر کنید و ببینید آیا چند ابر در آسمان ظاهر میشود یا نه – و اگر زمان ندارید، سعی کنید آسمان را در خدمت بخشهای دیگر تصویر قرار دهید. مثلاً با قرار دادن آن در یکسوم بالایی کادر و استفاده از یک پیشزمینهٔ چشمگیر، آن را کمتر به چشم بیاورید.
از طرف دیگر، اگر آسمان پر از درام، ابرهای جالب یا رنگهای خاص است، بگذارید بدرخشد. خط افق را در یکسوم پایینی تصویر قرار دهید تا آسمان بیشتر تأکید شود، مثل این عکس:

(تصویر آسمان رنگی در غروب)
نکتهٔ حرفهای: اگر آسمان به اندازهٔ دلخواهتان جذاب و پررنگ نیست، میتوانید با فیلترها آن را بهتر کنید. فیلترهای Neutral Density به شما اجازه میدهند از سرعت شاترهای طولانی استفاده کنید تا ابرها کشدار و ابریشمی ثبت شوند، و فیلترهای Graduated Neutral Density کمک میکنند تا نوردهی آسمان و پیشزمینه را متعادل کنید تا جزئیات بیشتری ثبت شود.
۵. ترکیببندیها را ساده کنید:

تا حالا پیش آمده به یک عکس منظره نگاه کنید و احساس کنید شلوغ و گیجکننده است؟ شاید پر از عناصر مختلف باشد—درختها، سنگها، حیوانات و موارد دیگر. اما گاهی واقعاً «کمتر، بیشتر است». تمرکز بر عناصر مینیمال میتواند تأثیر بصری عکس را چند برابر کند.
ابتدا صحنه را با دقت بررسی کنید. چه چیزهایی را میتوانید حذف کنید؟ این سؤال را بارها از خودتان بپرسید تا فقط عناصر اصلی و مهمی که صحنه را خاص میکنند باقی بمانند.

حالا سعی کنید هنگام کادربندی، بیشتر روی اشکال و خطوط تمرکز کنید تا خودِ سوژه. یک درخت میتواند بهعنوان یک خط عمودی دیده شود، یک دریاچه به شکل یک سطح صاف. این نوع نگاه انتزاعی کمک میکند صحنه را از نظر هندسی ببینید و راحتتر یک ترکیببندی جذاب بسازید.
در نتیجه، عکسهایی خواهید داشت که حالوهوای آثار هنری مدرن را پیدا میکنند. سادگی باعث میشود بیننده راحتتر در تصویر حرکت کند و نگاهش بدون زحمت هدایت شود. باور کنید استفاده از این تکنیک به ثبت برخی از بهیادماندنیترین عکسهای شما منجر خواهد شد.
۶. از خطوط هدایتکننده برای ایجاد پویایی استفاده کنید:
خطوط هدایتکننده (Leading Lines) خطوطی هستند که نگاه بیننده را در تصویر هدایت میکنند (معمولاً به سمت سوژهٔ اصلی؛ همانطور که قبلاً اشاره شد!).
در عکاسی منظره، وجود یک یا دو خط هدایتکنندهٔ خوب میتواند تفاوت بین یک عکس معمولی و یک تصویر عالی باشد.
چرا؟ چون خطوط هدایتکننده بیننده را به داخل عکس میکشند و همچنین حس عمق زیادی ایجاد میکنند.
شاید پیدا کردن خطوط هدایتکننده سخت به نظر برسد، اما در واقع بسیار رایج هستند. فقط باید بدانید کجا دنبالش بگردید! برای مثال، میتوانید از موارد زیر بهعنوان خط هدایتکننده استفاده کنید:
جادهها
الگوهای روی شن
موجهای در حال عقبنشینی
رودخانهها
ترکهای روی یخ
برگها
تنههای افتادهٔ درخت
واقعاً هر چیزی که حالت خطی داشته باشد میتواند کار کند. نکتهٔ مهم این است که این خطوط را در پیشزمینه قرار دهید. سپس از یک لنز واید استفاده کنید و خیلی پایین قرار بگیرید تا خطوط هدایتکننده در کادر بزرگ و تأثیرگذار دیده شوند و فوراً نگاه بیننده را جذب کنند.

۷. از عناصر انسانی برای ایجاد مقیاس استفاده کنید:
به تصویر کشیدن عظمت یک منظره معمولاً کار سختی است. خیلی وقتها عکس نمیتواند بزرگی و شکوه صحنه را منتقل کند، چون چیزی برای نشان دادن مقیاس وجود ندارد. یک راهحل ساده این است: عنصر انسانی را وارد کادر کنید.
به این فکر کنید:
یک جاده که میان کوههای غولپیکر به سمت افق میرود، ناگهان عظمت آن قلهها را آشکار میکند. وقتی جاده را میبینید، فوراً متوجه میشوید که آن کوهها چقدر بزرگ هستند.
یا تصور کنید شخصی تنها در کنار یک درخت ردوود عظیم ایستاده است. در این حالت، شما فقط یک درخت نمیبینید؛ بلکه یک بنای طبیعی شگفتانگیز را مشاهده میکنید. آن شخص مانند یک خطکش، بزرگی و شکوه درخت را نشان میدهد.

البته، اینکه بخواهید عناصر انسانی را در عکس منظرهتان وارد کنید یا نه کاملاً به خودتان بستگی دارد! بعضی عکاسان معتقدند این کار از «خلوص» صحنهٔ طبیعی میکاهد و اگر شما هم همین نظر را دارید، کاملاً قابل احترام است.
فقط این نکته را به خاطر داشته باشید که تعادل مهم است. عناصر انسانی باید مکمل صحنه باشند، نه عامل حواسپرتی. زیادهروی نکنید؛ فقط همانقدر که لازم است از عناصر انسانی استفاده کنید. اگر این کار را درست انجام دهید، نتیجه میتواند واقعاً تماشایی باشد.
۸. از رنگها به نفع خود استفاده کنید:

در عکاسی منظره، توجه به رنگها فقط ثبت یک غروب زیبا نیست. مدیریت رنگ میتواند یک عکس را نجات دهد یا از بین ببرد؛ زیرا روی احساسات بیننده تأثیر میگذارد و نگاه او را در ترکیببندی هدایت میکند.
پس چطور میتوانید از رنگ برای بهتر کردن عکسهای منظره استفاده کنید؟
یکی از روشهای مؤثر، استفاده از رنگهای مکمل است؛ یعنی رنگهایی که در چرخهٔ رنگ مقابل هم قرار میگیرند. مثلا ترکیب کلاسیک آبی و نارنجی را در نظر بگیرید. وقتی یک درهٔ آفتابخورده را در برابر آسمان آبی صاف کادربندی میکنید، این رنگهای مکمل، کنتراست چشمگیری ایجاد میکنند و به عکس عمق و هیجان میدهند.
روش دیگر استفاده از رنگهای مشابه است؛ یعنی رنگهایی که در چرخهٔ رنگ کنار هم قرار دارند. این رنگها میتوانند احساس هماهنگی و آرامش ایجاد کنند. یک صحنهٔ جنگلی را تصور کنید که نور طلایی غروب روی آن پاشیده است. طیفهای گرم زرد، نارنجی و قرمز میتوانند فضایی دعوتکننده و آرام ایجاد کنند که بیننده را به خود جذب میکند.

قدرت رنگ را در انتقال احساسات هم دستکم نگیرید. رنگها فقط زیبایی بصری ندارند؛ بلکه زبان عاطفی هم دارند. مثلا ثبت یک صبح مهآلود در کوهستان با سایههای سرد آبی و خاکستری میتواند احساس تنهایی یا تفکر درونی را منتقل کند.
همچنین میتوانید از محدود کردن رنگها برای برجستهکردن یک عنصر خاص استفاده کنید. مثلاً مزرعهای سبز زیر آسمان آبی زیباست. اما اگر یک لالهٔ سرخ وسط آن باشد، ناگهان همان لاله تبدیل میشود به نقطهٔ کانونی که نگاه را درجا جذب میکند.
عکاسان حرفهای منظره در انتخاب رنگهایی که در تصویر وارد میکنند یا حذف میکنند بسیار دقیق عمل میکنند. یک رنگ غیرمنتظره میتواند چشم بیننده را خیره کند، اما رنگهای بیبرنامه هم میتوانند باعث حواسپرتی شوند.
پس دفعهٔ بعد که در حال کادربندی هستید، کمی دربارهٔ ترکیببندی رنگ فکر کنید. شاید تعجب کنید که چقدر میتواند روی نتیجهٔ نهایی تأثیر بگذارد.
۹. حرکت را با تکنیکهای نوردهی طولانی ثبت کنید:
وقتی بیشتر مردم به منظره فکر میکنند، صحنهای آرام، ساکت و ثابت را تصور میکنند. اما در واقعیت، مناظر تقریباً هیچوقت کاملاً بیحرکت نیستند—و اگر بتوانید این حرکت را در عکس نشان دهید، میتوانید درام و حالوهوای بیشتری به تصویر اضافه کنید.
(علاوه بر این، میتوانید از حرکت برای ایجاد خطوط هدایتکننده یا حتی یک نقطهٔ کانونی چشمگیر استفاده کنید.)
کاری که باید انجام دهید این است:
اول، به دنبال حرکت بگردید—حتی اگر خیلی ظریف باشد. حرکت باد در درختها، موجها در ساحل، آب جاری در نهر یا آبشار، پرواز پرندگان، یا حرکت ابرها در آسمان. دوربین را روی سهپایه بگذارید و کادر خود را ببندید.
دوم، سرعت شاتر را به ۱/۳۰ ثانیه یا بیشتر کاهش دهید، سپس نوردهی را تنظیم کنید. توجه کنید که سرعتهای شاتر مختلف نتایج کاملاً متفاوتی میدهند، بنابراین بهتر است چند عکس با تنظیمات متفاوت بگیرید. اگر در شرایط روشن کار میکنید، از فیلتر ND یا پولاریزر استفاده کنید تا میزان نور ورودی کم شود؛ اینطوری میتوانید بدون خطر اوراکسپوز شدن، سرعت شاتر را بیشتر کاهش دهید.
عکاسان منظره با آزمایش سرعتهای مختلف شاتر، انواع جلوههای متفاوت را ایجاد میکنند. مثلاً یک عکس با سرعت ۱/۱۵ ثانیه، آب در حال حرکت را محو میکند اما جزئیات آسمان را حفظ میکند، مثل این:
(تصویر آب در حال حرکت روی ساحل)

درحالیکه یک عکس ۳۰ ثانیهای، آب را کاملاً محو و ابریشمی ثبت میکند و حتی شروع به کشیده شدن ابرها نیز میکند.
در نهایت، کار با حرکت بسیار سرگرمکننده است. فقط تأثیر آن را بپذیرید و ببینید چه نتایج خلاقانهای میتوانید ثبت کنید!
۱۰. در ساعت طلایی و ساعت آبی عکاسی کنید:
ساعت طلایی زمانی است درست قبل از غروب و درست بعد از طلوع خورشید، زمانی که خورشید پایین در آسمان قرار دارد و نوری گرم و زیبا ایجاد میکند.
ساعت طلایی برای عکاسی منظره فوقالعاده است. نور خورشید بهنرمی صحنه را روشن میکند و تمام جزئیات کوچک را برجسته میسازد. نگاه کنید چگونه نور طلایی بهطور کامل روی درختان پوشیده از برف میافتد:
(تصویر درختان برفی در ساعت طلایی)

ساعت طلایی همچنین آسمانهایی با رنگهای شبیه «پشمک» ارائه میدهد و زاویهٔ کم خورشید سایههای جالب ایجاد میکند و بافتها را برجسته میکند.
اما ساعت طلایی تنها زمان مناسب برای عکاسی منظره نیست. نور در ساعت آبی — یعنی درست قبل از طلوع و درست بعد از غروب خورشید — نیز میتواند فوقالعاده باشد: نرم، اثیری، خنک و جادویی. (علاوه بر این، به دلیل نور محدود، ساعت آبی زمان مناسبی برای عکسهای منظره با نوردهی طولانی است!)
ممکن است از خود بپرسید:
آیا فقط باید در ساعت طلایی و ساعت آبی عکاسی منظره انجام دهم؟ یا در زمانهای دیگر هم میتوان بیرون رفت؟
این سؤال خوبی است. به تجربهٔ من، میتوان در روزهای کاملاً ابری هم عکسهای منظرهٔ زیبایی گرفت، اما باید سوژههای مناسب را پیدا کنید — مانند پوشش گیاهی، جنگلها و آبشارها — و توصیه میکنم در ترکیببندی خیلی کم از آسمان استفاده کنید.
در مورد عکاسی منظره در وسط روز و زیر نور مستقیم خورشید: تا حد امکان از آن پرهیز کنید. نور ظهر سایههای ناخوشایند ایجاد میکند، رنگها را شسته و از بین میبرد و کنتراست نامطلوب زیادی تولید میکند.
۱۱. عکسهای منظرهٔ صمیمی ثبت کنید:
۱۱. عکسهای منظرهٔ صمیمی ثبت کنید:

بیشتر عکسهای منظرهای که میبینید با لنز واید (Wide-Angle) گرفته میشوند. و دلیل خوبی هم دارد: لنزهای واید بهخوبی مناظر وسیع را ثبت میکنند. اما گاهی زیبایی واقعی در جزئیات نهفته است. از نزدیک شدن به منظره خود نترسید و با آن «صمیمی» برخورد کنید.
این به این معنا نیست که فقط باید از لنز ماکرو برای برجسته کردن جزئیات برگها روی کف جنگل استفاده کنید، هرچند این هم یک روش معتبر است.
لنزهای تلهفوتو هم میتوانند بهترین دوستان شما باشند. این لنزها به شما اجازه میدهند روی عناصر خاصی تمرکز کنید، مثل ساختارهای سنگی جالب یا گروهی از درختان رنگارنگ پاییزی. نتیجه میتواند تصویری صمیمیتر باشد که دیدگاه منحصربهفردی به بیننده ارائه میدهد.
مناظر پر از گنجینههای نادیده هستند؛ از الگوهای کوهها گرفته تا نحوهٔ برخورد نور با دستهای از برگها. با کنار گذاشتن روش مرسوم عکاسی با لنز واید، میتوانید زیبایی را در جاهای غیرمنتظره پیدا کنید.

۱۲. ایدههای خلاقانه برای عکاسی منظره را امتحان کنید:
عکاسی منظره بسیار محبوب است و به همین دلیل، گاهی اوقات ممکن است احساس کنید همهی عکسها گرفته شدهاند و همهی زوایا امتحان شدهاند. اما امکانات خلاقانه بیپایان هستند اگر بخواهید از چارچوبهای سنتی بیرون بیایید. برای مثال، حرکت عمدی دوربین میتواند یک اثر تاری خوشایند ایجاد کند که هم رویایی و هم هنری است. این عکسها شفاف و فوقالعاده دقیق نیستند که معمولاً در عکاسی منظره ارزشمند شمرده میشوند، اما نتایج انتزاعی آنها میتواند به همان اندازه شگفتانگیز باشد.

اگر میخواهید بیشتر خلاقیت به خرج دهید، فریلنسینگ لنز را در نظر بگیرید. این تکنیک شامل جدا کردن لنز و نگه داشتن آن جلوی بدنهی دوربین است و کمی آن را کج میکنید تا یک صفحه فوکوس منحصر به فرد ایجاد شود. این کار میتواند تاریها و نفوذ نور غیرمنتظرهای ایجاد کند و دید تازهای به منظرهی آشنا بدهد.
همچنین خودتان را محدود به لنزهای معمولی نکنید. لنزهای خاص مثل فیشآی میتوانند دیدگاه کاملاً جدیدی به عکسهایتان بدهند و واقعیت را به شکل بصری جالبی تحریف کنند. نکتهی اصلی این است که از پیشفرضها رها شوید و بگذارید خلاقیتتان مسیر را هدایت کند.
۱۳. از هوای بد نترسید:

یک صحنهی منظره میتواند بسته به شرایط آب و هوا بهطور چشمگیری تغییر کند – بنابراین ضروری است که از قبل برنامهریزی کنید و زمان و مکان مناسب را با دقت انتخاب کنید.
همانطور که پیشتر تأکید کردم، پوشش ابری جزئی در زمان طلوع و غروب آفتاب باعث ایجاد آسمانی خیرهکننده میشود (و پوشش ابری جزئی در «ساعت آبی» هم عالی به نظر میرسد!). اما دیگر انواع شرایط آب و هوایی نیز برای عکاسی منظره عالی هستند، از جمله:
مه
باران
ابرهای سنگین و تاریک
برف
رنگینکمان
متأسفانه، بسیاری از این پدیدههای جوی مدت زیادی دوام نمیآورند، بنابراین مهم است که همیشه نگاهی به پیشبینی هوا داشته باشید. و اگر انتظار دارید مه، برف یا طوفان بیاید، مکان خود را از قبل انتخاب کنید. مه و برف در صحنههای جنگلی بسیار زیبا هستند، در حالی که باران و ابرهای طوفانی میتوانند عکسهای ساحل و اقیانوس را به شکل چشمگیری جذابتر کنند.
نکته حرفهای: هوای بد، گرچه بسیار عکاسپسند است، میتواند خطرناک باشد! همیشه به یک دوست یا عضو خانواده بگویید قصد رفتن به کجا را دارید، همیشه تجهیزات حفاظتی مناسب بپوشید، و برای تجهیزات خود هم ابزار محافظتی مناسب همراه داشته باشید. من کاور ضدآب برای دوربین را پیشنهاد میکنم، هرچند میتوانید با یک کیسه زبالهی اصلاحشده و چند کش لاستیکی هم (برای محکم کردن اطراف لنز) کارتان را راه بیندازید.
۱۴. عکاسی از منظره در شب:

عکاسی شبانه مثل ورود به دنیایی کاملاً جدید است و اگرچه نمیتوانم همهی جزئیاتش را اینجا پوشش دهم، اما میتوانم اطلاعات کافی برای شروع به شما بدهم.
صحنههای شبانه نمایی آسمانی و شگفتانگیز ارائه میکنند، اما نیاز به مهارتها و تجهیزات خاص دارند. پیش از هر چیز، مکان خود را بشناسید. بررسی محل حتی مهمتر میشود وقتی که تنها با یک چراغ قوه میتوانید ترکیببندیهای ممکن را ببینید.
یک سهپایهی محکم بهترین همراه شما در عکاسی شبانه است. برای ثبت نور کم، نوردهی طولانی ضروری است و هر لرزش دوربین میتواند عکس را خراب کند. احتمالاً از سرعتهای شاتر ۲۰ ثانیه یا بیشتر استفاده خواهید کرد، پس مطمئن شوید که سهپایه توانایی تحمل این کار را دارد.

اگر به عکاسی نجومی علاقه دارید، یک لنز واید با دیافراگم باز، مثل f/2.8 میتواند ابزار ارزشمندی در کیت شما باشد. این تنظیمات به شما اجازه میدهد تا آسمان شب را ثبت کنید و حرکت ستارگان را به حداقل برسانید. برای این کار ممکن است نیاز باشد ISO دوربین را تا حدود ۱۶۰۰ یا بالاتر افزایش دهید. اما نگران نباشید، آسمان شب نسبت به نویز بخشنده است.
۱۵. بعد از بارش برف (یا حین آن) عکاسی کنید:

کمتر صحنهای به اندازهی یک منظره پوشیده از برف جادویی است. دنیا انگار مکث میکند و در یک پتو سفید نرم پیچیده میشود. با این حال، ثبت این سرزمینهای زمستانی شگفتانگیز چالشهای خاص خود را دارد.
ابتدا، دوربین شما نیاز به مراقبت بیشتری دارد. اگر هنوز برف در حال باریدن است، بهتر است از کاور ضد باران برای تجهیزات خود استفاده کنید. همچنین داشتن یک پارچه برای پاک کردن برف از لنز میتواند نجاتبخش باشد.
پس از ایمنسازی تجهیزات، زمان آن است که خلاقیت خود را به کار بگیرید. یک پسزمینه پوشیده از برف میتواند کنتراستهای دراماتیک را به نمایش بگذارد. تصور کنید خطوط تیرهی یک درخت برهنه در برابر آسمان سفید. نکتهی کلیدی در اینجا، پذیرش سادگی است. یک صحنه پوشیده از برف به خودی خود حالتی مینیمالیستی دارد. آن را شلوغ نکنید؛ بگذارید برف خودش حرف بزند.

نکته: تغییرات سریع دما میتواند باعث تجمع بخار و کندانس روی لنز شود. برای جلوگیری از این مشکل هنگام بازگشت به داخل ساختمان پس از عکاسی، دوربین خود را در یک کیف یا محفظهی دربسته قرار دهید تا وارد محیط گرم شوید. وقتی تجهیزات خود را به داخل آوردید، چند ساعت صبر کنید قبل از اینکه کیف را باز کنید؛ این کار به دوربین شما فرصت میدهد تا با دمای محیط داخلی سازگار شود.
۱۶. تکنیکهای عمق میدان کم را نادیده نگیرید:
عمق میدان زیاد تقریباً مترادف با عکاسی منظره است. معمولاً میخواهید همه چیز، از پیشزمینه تا افق، در فوکوس کامل باشد. اما اینجا یک نکته متفاوت وجود دارد: استفاده از عمق میدان کم میتواند به تصاویر شما کیفیتی کاملاً متفاوت و جادویی بدهد. باز کردن دیافراگم تا f/2.8 یا f/4، نور زیادی وارد میکند و پسزمینه را به شکل قابل توجهی تار میکند.

نکته کلیدی این است که با دقت روی سوژه خود فوکوس کنید. فرض کنید یک سنگ یا یک مزرعه علف دارید که میخواهید برجسته شود. فوکوس را دقیقاً روی آن تنظیم کنید. سپس وقتی عکس میگیرید، پسزمینه به یک تار شدن کرمی و رویایی تبدیل میشود.
این عکس، عکاسی منظرهی معمولی شما نیست، و همین نکته اهمیت دارد. با این روش میتوانید حس صمیمیتر و هنریتری ایجاد کنید که جزئیات کوچک را در یک منظرهی بزرگ برجسته میکند.
۱۷. عکاسی منظره سیاهوسفید را امتحان کنید:

رنگها بدون شک جذابیت خاص خود را دارند. درخشندگی نارنجی در غروب خورشید یا زنده بودن یک مزرعه گل وحشی میتواند خیرهکننده باشد. با این حال، چیزی در عکاسی منظره سیاهوسفید وجود دارد که بسیار جذاب است. با تمرکز بر کنتراست، بافت و فرم، عکسهای سیاهوسفید حواسپرتیها را حذف میکنند و توجه شما را به هستهی صحنه معطوف میکنند.
در گذشته، عکاسان با سیاهوسفید شروع کردند، چون همین تنها گزینهی موجود بود. بنابراین وقتی شما هم به صورت تکرنگ عکاسی میکنید، نوعی ادای احترام به ریشههای عکاسی منظره است. علاوه بر این، لازم نیست فوراً تصمیم بگیرید که عکس را سیاهوسفید نگه میدارید یا خیر. اگر با فرمت RAW عکاسی کنید، که من قویاً توصیه میکنم، میتوانید این تصمیم را بعداً در پردازش نهایی بگیرید.

با این حال، مفید است که هنگام عکاسی، تبدیل به سیاهوسفید را مد نظر داشته باشید. به دنبال عناصری باشید که در مقیاس خاکستری برجسته میشوند، مثل کنتراستهای شدید یا بافتهای پیچیده، و واقعاً به رویکرد تکرنگ متعهد شوید!
۱۸. به خط افق توجه کنید:

این نکتهی عکاسی منظره سریع و آسان است:
همیشه به خط افق دقت کنید و هر کاری میتوانید انجام دهید تا آن را صاف نگه دارید.
یک خط افق کج ظاهر بسیار آماتوری به عکس میدهد. هرچند میتوانید این مشکل را در پردازش پس از عکاسی اصلاح کنید، اما در این صورت پیکسلهایی از لبهی کادر از دست میروند – که توانایی شما برای چاپ در اندازه بزرگ را کاهش میدهد و بدتر از آن، ممکن است عناصر کلیدی ترکیببندی را ببرد.
پس مطمئن شوید که این کار را درست در دوربین انجام دهید! در اینجا، خطوط شبکهی منظرهیاب میتوانند مفید باشند. اکثر دوربینها این خطوط را به صورت پیشفرض فعال دارند، اما اگر آنها را نمیبینید، به منوی تنظیمات بروید و فعالشان کنید.
و اگر از خطوط شبکه استفاده میکنید اما هنوز در صاف نگه داشتن چیزها مشکل دارید، میتوانید یک تراز حبابی (Bubble Level) خریداری کنید. میتوانید آن را به هاتشوی دوربین وصل کنید و هنگام چیدمان ترکیببندیهای جدید از آن به عنوان مرجع استفاده کنید.
۱۹. ترکیب نور و سایه:
شاید شنیده باشید که عکاسی هنر نقاشی با نور است. اما این فقط دربارهی نور نیست؛ سایهها هم نقش مهمی دارند. ترکیب نور و سایه در عکسهای منظره میتواند نتایج واقعاً خیرهکنندهای ایجاد کند. تضاد بین بخشهای روشن و نواحی تاریک، عمق میسازد، حالوهوا ایجاد میکند و نگاه بیننده را به قسمتهای مهم قاب هدایت میکند.
انتظار برای لحظهی مناسبِ ترکیب نور و سایه معمولاً نیاز به صبر دارد. یکی از بهترین زمانها زمانی است که آسمان ابری است و خورشید از میان ابرها بیرون میآید. وقتی یک پرتو نور از میان ابر شکسته و بخشی از منظره را روشن میکند و باقی قسمتها در سایه میمانند، شما یک فرصت طلایی دارید.

سناریوی دیگر هنگام طلوع یا غروب خورشید است. نور با زاویهی کم، سایههای بلند ایجاد میکند و میتواند فقط بالای تپهها و درختان را روشن کند در حالی که بخشهای دیگر تاریک میمانند. این عناصر متضاد باعث میشوند عکس شما پویا و سهبعدی به نظر برسد؛ چیزی که نور یکنواخت هرگز نمیتواند ایجاد کند.

پس دفعهی بعد که با دوربین بیرون هستید و نور چالشبرانگیز به نظر میرسد، وسایلتان را جمع نکنید. بمانید. حرکت نور و سایه روی منظره را تماشا کنید. شاید جذابترین عکسهایتان زمانی ثبت شوند که این دو عنصر را به شکلی هماهنگ با هم ترکیب کنید.
۲۰. دیدگاه خود را تغییر دهید:

آیا به دنبال ثبت عکسهای منظرهای واقعاً منحصربهفرد هستید؟
پس باید از آن عکسهای سادهی «نقطه دید» عبور کنید؛ جایی که دوربین خود را به یک منظرهی زیبا میگیرید و سپس فقط عکس میگیرید.
در عوض، وقت بیشتری برای هر صحنهی منظره صرف کنید. بهویژه، به دنبال یک زاویه یا دیدگاه جالب باشید، جایی که ترکیببندی را از جهتی متفاوت بررسی میکنید. در این کار باید لذت ببرید؛ سعی کنید از پایین عکس بگیرید، یک نقطه مرتفع پیدا کنید، کمی به سمت چپ یا راست حرکت کنید، یا حتی از بالا عکاسی کنید (به نکتهی بعدی نگاه کنید!).
اغلب، این تصاویر غیرمتعارف به طرز شگفتآوری قدرتمند هستند، بخشی از آن به این دلیل است که منظره را از زاویهای نشان میدهند که قبلاً دیده نشده است.
با این حال، مهم است که همچنان به تجهیزات و نورپردازی توجه دقیق داشته باشید. یک دیدگاه منحصربهفرد میتواند ارزش زیادی به یک تصویر اضافه کند، اما بهترین عکسهای منظره، ترکیبی از تجهیزات مناسب، نور عالی و یک دیدگاه خوب هستند که نتیجهای زیبا ایجاد میکنند.
۲۱. تصاویر منظره هوایی ثبت کنید:

بردن عکاسی خود به آسمان دنیای جدیدی از امکانات را پیش روی شما باز میکند. عکاسی منظره هوایی به لطف دسترسی آسان به پهپادها بسیار محبوب شده است. این دوربینهای پرندهی کوچک به شما امکان میدهند نماهایی را ثبت کنید که قبلاً فقط از هلیکوپتر یا هواپیما امکانپذیر بود.

چه چیزی یک عکس منظره خوب را میسازد؟
بهترین عکسهای منظره نوردهی مناسب دارند، نور زیبایی را نمایش میدهند و ترکیببندی زیبایی دارند.
آیا عکاسی منظره آسان است؟
با دانش درست، ثبت عکسهای منظره عالی چندان دشوار نیست. البته، اغلب نیاز به پشتکار و صبر دارد!
۲۲. ویرایش عکسهای منظره را فراموش نکنید:

اگر با دوربین دیجیتال عکاسی میکنید – که تقریباً همهی ما همین کار را میکنیم – ویرایش یک انتخاب نیست؛ یک ضرورت است. به ویرایش بهعنوان تقلب نگاه نکنید یا فکر نکنید که “اصالت” عکس را از بین میبرد. باور کنید، حتی بهترین عکسها هم با کمی ویرایش بهتر میشوند.
ویرایش را مثل آخرین قلممو در فرآیند خلاقانهٔ خود در نظر بگیرید. درست است که میتوانید عکسهای خوبی مستقیماً از دوربین بگیرید، اما با چند اصلاح ساده همیشه بهتر میشوند. کارهایی مثل تنظیم نوردهی، وایتبالانس و کنتراست میتوانند نتیجه را دگرگون کنند. این اصلاحات کمک میکنند عکس به چیزی نزدیکتر شود که چشم شما در لحظه دیده است. به این میگویند: “درست گرفتن عکس در همان لحظهٔ ثبت.”

اما داستان اینجا تمام نمیشود. نرمافزارهایی مثل Lightroom و Photoshop امکانات خلاقانهٔ زیادی در اختیارتان قرار میدهند. میخواهید گرمای طلایی غروب را کمی بیشتر برجسته کنید؟ میتوانید. دوست دارید یک وینیت اضافه کنید تا سوژه اصلی بهتر به چشم بیاید؟ ممکن است. و وقتی حرفهایتر شوید، میتوانید از تکنیکهای پیشرفتهتری مثل داجینگ و برنینگ استفاده کنید تا عمق و بُعد بیشتری به عکس بدهید.
در اصل، ویرایش به شما کمک میکند عکسی را که در ذهن داشتید دقیقاً بسازید – یا حتی آن را کاملاً شخصیسازی کنید. بنابراین این مرحله را حذف نکنید. حتی چند ویرایش کوچک هم میتواند یک عکس خوب را به یک شاهکار تبدیل کند.
آکادمی عکاسی کاندید | برگزاری کلاس های تخصصی عکاسی از مقدماتی تا حرفه ای زیر نظر هادی صمدی | تهران خیابان ایتالیا